اطلاع از بروز شدن
شنبه 86 اردیبهشت 1
این مطلب را یکشنبه بیست و نهم آبان 1384ساعت 20:38 در وبلاگ قبلی ام ( لبگزه ی بلاگفا ) نوشته بودم ... امروز به اینجا منتقل شده است
یک سؤال که برای بسیاری از مردم مطرح است این است که جایگاه شیطان در زندگی و اعمال و رفتار روزمره ی ما چیست ؟ و آیا این درست است که ما همواره در حال آزمایش شدن هستیم؟ و خلاصه اینکه راه خلاصی از فتنه ی شیطان و نشانه های کارهای شیطانی از صراط مستقیم چیست؟
قبل از اینکه به پاسخ بپردازم بد نیست نظر تعدادی از دوستان را با هم مرور کنیم..
دوستمان فریده نوشته است:
سلام ..با امید ابنکه خوب وخوش باشید ...یک سوالی برای من مطرح شده و آن اینکه در زندگی لحظاتی هست که شیطان بسیار به آدمی نزدیک می شود درست مثل آنچه درسریال "او یک فرشته بود"نشان داده شد ضعف سریال _به نظر من_این بود که مخاطب عام حتی انها که خود شیطانند و بازیچه او -می توانستند وساوس او را تشخیص دهند ولی در زندگی روز مره این کارخیلی مشکل مینماید...گاه نشانه ها روشن نیستند و انسان مردد میماند...لطفا به این موضوع بپردازید...با تشکر و امتنان
و دوباره نوشته است:
با سلام و عرض تشکر از اینکه وقت ارزشمند تان را به پاسخگویی اختصاص می دهید من بخشی از پاسخی را که میخواستم گرفتم اما خواستم بدانم چطور می شود بازگشت و در واقع یک تولد دوباره داشت همانطور که در مصحف شریف مکررا درباره لطف و کرم حضرت حق صحبت می شود و حتی محل نزول شیطان را وجود دروغگویان و بدکاران عنوان می کنند(شعرا/222) اما باز هم پس از آن سخن از لطف خداوند در حق مومنان و صالحان می رود که گاه خود این گروه در معرض امتخانات سخت خداوند قرار میگیرند. خلاصی از این دام -حال به هر دلیل- چگونه است؟چرا که آنها که بیشتر مراقبه میکنند در دامهای سختتری گرفتار می شوند....شاد و پیروز باشید..و باز هم تشکر
دوست خوب دیگری به نام سمیه نوشته است:
و اما در مورد سوال خانم فریده به نظر این حقیر تشخیص این امور ظریف و پنهان بستگی به میزان ایمان و معرفت و شناخت انسان دارد که مسلما هر چه میزان این آگاهی (ایمان) بیشتر باشد بسیار بهتر و بیشتر میتواند مسائل را تجزیه تحلیل کند و این وسوسه هارا صحیح تر پاسخ دهد .هر چند که به گفته امام علی (ع) مانند حرکت مورچه سیاهی در تاریکی بر روی سنگی سیاه باشد.
دوست دیگری به نام محدثه نیز در این بحث همکاری کرده است:
سلام .. ممنونم که با وجود مشغله ی فراوان به وبلاگم آمدید و خبر از آپ شدنتان دادید. من از نوشته های دوستان فقط یک جواب برای سوال خودم پیدا کردم . از نوشته ی خانم ( سمیه -ه) که ایشان جواب خیلی کاملی در مورد تمامی سوالات داده اند. من خودم هم به این نتیجه رسیده بودم ولی با خودم می گویم چرا در کنار همان آیه ، سخنی از امتحان الهی به میان نیامده ؟ البته در یک آیه از قرآن این مورد را دیده ام که خداوند فرمودند : ما به هر که بخواهیم فرزندی عطا خواهیم کرد و باقی امتحانات الهی است. آیا فقط جواب سوال من امتحانات الهی است؟ متشکر و سپاسگزارم.
به هر حال با تشکر از همه ی این دوستان چند جمله هم ما اضافه می کنیم
هو الحق الملک المبین
آنچه مسلم است اینکه خداوند انسان را به عنوان اشرف مخلوقات چنان صاحب اراده و اختیار آفرید که می تواند راه شر و پلیدی را انتخاب کند یا بر عکس، راه خیر و سعادت را بر گزیند و مراحل رشد و کمال را طی کند تا به مقام خلیفگی و جانشینی او بر زمین برسد. و باز مسلم است که دسترسی به این مقام، چیزی نیست که به راحتی و بدون آزمایش و گذر از فراز و نشیب امتحانات گوناگون قابل دسترسی باشد. این است که شیطان همواره و از روی کینه ای که از آغاز خلقت انسان به دل گرفت، لحظه ای او را به حال خود رها نخواهد کرد. آنچه از آیات قرآن بر می آید این است که وقتی شیطان به دلیل تمرد از سجده بر آدم، از درگاه الهی رانده شد به عزت و جلال خداوند سوگند یاد کرد که از هر طریقی و به هر وسیله ای زمینه های گمراهی و از راه بدر کردن بنی آدم را فراهم آورد.
قرآن در مواضع گوناگون به این ماجرا پرداخته است ... آیات ۱۵ و ۱۶ سوره ی مبارکه اعراف چنین می گوید: قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم ... ثم لآتینهم من بین یدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم لا یشکرون.
در روایات هست که وقتی او از جایگاه مقربان الهی رانده شد گفت: خدایا پس اجر و پاداش این همه عبادت من چه خواهد بود؟
خداوند فرمود: چه می خواهی؟
گفت: عمر پایدار، و قدرت نفوذ در دل و جان آدمیان..
و خداوند خواسته اش را به وی عنایت کرد.
به هر حال شیطان به عهد خودش پایدار مانده و از هر راهی در این میان استفاده می کند. اما این راهها و وشایل شیطانی بستگی به میزان ایمان و تعهد افراد دارد. بدین معنی که گاهی یک انسان با کوچک ترین وسوسه، راه گم می کند و به بردگی شیطان درمی آید و گاهی درجات ایمانی او آنقدر بالا هست که برای انحراف او باید از وسایل و ابزار سخت تری استفاده شود.
نقل است که یکی از اولیا شیطان را خواب دید که مقداری طناب و زنجیر با ابعاد و درجات ضخامت مختلف در دست دارد. از او پرسید: اینها چیست؟
گفت: این ابزار کار من است که آنها را در گردن هر کس که بخواهم می اندازم و او را به سمت و سویی که می خواهم می کشم.
آن مرد الهی از وی پرسید: چرا ابعاد و ضخامت آنها متفاوت است؟
شیطان گفت: بستگی به میزان پایبندی انسان ها و به میزان نیاز از نازک و ضخیم اینها استفاده می کنم. یعنی اگر کسی از ایمان ضعیف تری برخوردار باشد با این ریسمان نازک در اختیار من قرار می گیرد و هر جا که بخواهم او را می برم و ...
گفت: آیا در جهت انداختن این افسار به گردن شیخ انصاری هم تلاش کرده ای؟
جواب داد: آری
گفت: با کدام یکی از این طناب ها؟
شیطان با اشاره به ریسمانی بسیار ضخیم گفت: خیلی تلاش کرده ام که با این طناب به سوی ناپاکی سوق دهم، اما موفق نشده ام و هر بار که طناب را به کردنش انداخته ام او توانسته است که آنرا پاره کند و از قید من برهد.
بنابر این شکی نیست که همواره ما آدمیان در معرض آزمایش و امتحان الهی هستیم. این دنیا و زرق و برق و شهواتش همه و همه در این جهت قرار دارند تا انسان های مقاوم و پایدار و ثابت قدم از سست عنصران و شیطان زدگان شناخته شوند.
حتماً آیات قرانی مربوط به حضرت ابراهیم را مرور کرده اید که آنحضرت بارها و بارها مورد آزمایش الهی قرار گرفت تا وقتی از همه ی آنها سربلند بیرون آمد به مقام امامت و جانشینی خدا در میان مردم انتخاب شد. از به آتش افکنده شدن گرفته تا ماجرای تبعید زن و فرزند خردسال در بیابان بی آب و علف مکه و ماجرای ذبح اسماعیل و ... بخشی از امتحانات و آزمون های سخت و شکننده ای است که ابراهیم بدانها آزموده شد.
وقتی که به تصریح قرآن، ابراهیم پیامبر نیز در بوته ی این آزمایش ها قرار می گیرد، و باز وقتی شیطان حتی دست از ابراهیم خلیل بر نمی دارد و سعی می کند او را نیز با انواع وسوسه ها بفریبد و از راه خدایی بدر کند، تکلیف دیگران روشن است.
بنابراین همانطور که در نظرات دوستان گذشت، مرز بین حق و باطل واقعاً باریک تر از مو و باز همانطور که سمیه از قول امام علی علیه السلام گفته است تشخیص حق از باطل مانند تشخیص حرکت مورچه ی سیاه است که در دل شب بر روی سنگ سیاهی راه می رود.
اما با تمام این احوال این مرز ناشناختنی نیست و چنانچه انسان به مراقبه ی خویش بپردازد، اینگونه نیست که ناممکن و محال باشد. به ویژه برای ما که راهنمایانی چون امامان معصوم و مهربانی داریم که همه ی مسیرها را به ما نشان داده و راه را از چاه برایمان مشخص کرده اند.
نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که همانطور که دوستمان فریده گفته و بسیار درست هم گفته است اینکه صالحان و مؤمنان در معرض امتحانات سخت تر و پیچیده تر قرار می گیرند. نمی دانم تا کنون برایتان اتفاق افتاده است که وقتی توبه می کنید و تصمیم می گیرید که خدایی تر از گذشته ی خویش زندگی کنید؛ درست در همین شرایط، زمینه های گناه برایتان بیشتر پیش می آید. یکی از دوستان می گفت: من هر وقت که توبه می کنم و سعی دارم که مثلاً به نامحرم نگاه نکنم، شرایطی پیش می آید که تا قبل از آن وجود نداشت. فرض کنید تا دیروز که هنوز تصمیم نگرفته بودم، هیچ نامحرمی حتی در قبال دلبری های من به من توجهی نمی کرد؛ اما از لحظه ی تصمیم که من نمی خواستم به کسی نگاه کنم، عشوه گرانی پیدا می شدند و بر سر راهم قرار می گرفتند که با انواع دلبری ها تصمیم به جلب توجه من داشتند.
این مطلب جای هیچگونه ابهام و سؤالی ندارد. فرض کنید شما معلم یک کلاس هستید.. ارتباط خود با دانش آموزان تنبل و زرنگتان را تصور کنید. این بسیار بدیهی است که با دانش آموز تنبل که با کوچکترین سؤال در جا می زند و از عهده ی تست های شما بر نمی آید، خیلی کاری ندارید و به راحتی از کنار او می گذرید. اما یک دانش آموز زرنگ و باهوش را با انواع آزمایش ها امتحان می کنید و هر چه او بهتر جواب بدهد اشتیاق شما نیز برای سؤالات سخت تر و پیشرفته تر بیشتر می شود.
هرچند خدای متعال و رفتار و اعمال او با ما قابل قیاس نیست .. اما همین مثال می تواند برای تقریب به ذهن مفید باشد. علاوه آنکه برای شیطان نیز بسیار حیاتی و با اهمیت است که انسان های صالح و خدایی را از راه به در کند... چه آنکه فریب دادن کسی که روح و دلش با شیطان همراه است، چنان مشکل به نظر نمی رسد.
می گویند روزی در منی و هنگام رمی جمرات، یک حاجی داشت شیطان را رمی می کرد که ناگهان شیطان بر او ظاهر شد و گفت: تو که از خودمان هستی ... تو دیگر چرا .. ؟!!